بدن آگاهی بخش سوم: اختلال های مربوط
در بدن آگاهی بخش سوم به بررسی اختلال های مربوط به سیستم اندامها میپردازیم . برای تحلیل پدیدار این شناسانه لازم است در ابتدا انواع اختلالهای روانی مرتبط با آن بررسی شود. یک سرباز که قسمتی از بدن او قطع شده بود در رابطه با پای خیالی خود چنین مینویسد:
“من نسبت به پایی که وجود ندارد مطمئن ترم تا نسبت به پایی که وجود دارد”
همانگونه که در مقاله بدن آگاهی بخش دوم گفته شد، در واقع وقتی فرد در موقعیتی قرار میگیرد که یکی از مولفههای بدن آگاهیاش مختل میگردد، بدن برای او در کانون توجه قرار میگیرد و فرد متوجه پیچیدگی و غنایی میشود که در بدن او وجود دارد. اختلالهای بدنی کم نیستند در اینجا ما قصد داریم به بررسی برخی از آنها بپردازیم.
بدن آگاهی بخش سوم: تجربهی بیرون از بدن
برخی از افراد احساس میکنند که بیرون از بدنشان قرار دارند و میتوانند اغلب از موقعیتی بالاتر به خود نگاه کنند. در رابطه با حالت و احساسات شخصی که در این موقعیت قرار داشته است بیان شده: “احساس می کرد که گویی آن طرف اتاق قرار دارد، گویی زیر سقف در گوشهی رو به تخت شناور است و از آنجا میتواند بدن خود را در تخت مشاهده کند.”
اعضای خیالی اضافی
پس از ضایعات مغزی و در برخی اختلال های روانی، برخی از افراد گزارش میدهند که وجود بیش از دو دست یا دو پا را تجربه میکنند برای نمونه در گزارشی آمده است:
“معاینه کننده: چگونه متوجه شدید که دست سومی دارید؟ بیمار: بار اول وقتی بود که ملاقات کنندگانی در بیمارستان داشتم. دست راستم را برای خداحافظی تکان می دادم و فکر میکردم که عجیب است، زیرا آنها در پاسخ من دستشان را تکان نمی دادند… دستم را برای بار دوم حرکت دادم، به آنها نگاه کردم، اما دستی ندیدم.”
توهم بدنی
دراین اختلال، در پی ضایعه مغزی یا حملهی صرع، تملک یکی از اعضا و جوارحشان را انکار میکنند و ممکن است آن را به فرد دیگری نسبت دهند: “معاینه کننده: این دست کیست؟ بیمار: مال من نیست، معاینه کننده: مال کیست؟ بیمار: مال مادرم است، معاینه کننده: پس دست چپ شما کجاست؟ بیمار: آن زیر است (اشارهای نامشخص به جلو)”
سندروم آلیس در سرزمین عجایب
برخی از افرادی که دچار پیش حملهی میگرن میشوند به وضوح بخشهایی از بدنشان را در حال بزرگ شدن (ادراک پریشی درشت پیکری)، یا در حال کوچک شدن (ادراک پریشی ریز پیکری ) تجربه میکنند. یکی از این افراد در شرح حال خود گفته است:
“گاهی احساس میکنم واقعا قد بلند هستم در حالی که فقط یک متر و پنجاه و هفت سانتیمترم! احساس میکنم غیرعادی و بلند هستم در آشپزخانهام قدم میزنم و احساس میکنم نزدیک است سرم به سقف بخورد و بلندتر از کابینتها هستم.”
قطع اعصاب پیرامونی
برخی از بیماران پس از آسیب حادی، تمام اطلاعات مربوط به لامسه و حس عمقی را در مورد بدنشان از دست میدهند. آنها دیگر بدون نگاه کردن به اعضا و جوارحشان نمیتوانند بگویند کجا هستند. یکی از افرادی که این حالت را تجربه کرده است اینگونه گفته است:
“من پیش از آنکه از جایم بلند شوم به جایی که پاهایم قرار داشتند نگاه میکردم و سپس خیلی آرام بلند میشدم و مینشستم، وقتی برای اولین بار بلند شدم و نشستم چنان به وجد آمدم که نزدیک بود از تخت بیفتم، زیرا تمرکزم را از دست داده بودم.”
بدن آگاهی بخش سوم: سندروم تالامیک
در برخی بیماران مبتلا به ضایعهی تالاموس گرما لذت مفرطی را در نیمهی مبتلای بدن فرد ایجاد میکند یکی از ایشان در شرح این تجربه بیان کرده است: “راحتتر است، لذتی واقعی است، آرامم میکند، این احساس را به من میدهد که باید برایم خوب باشد.”
ادراک پریشی نقیضه ای در مورد فلج یک سمت بدن
در این بیماران با وجود اینکه فلج هستند این احساس را دارند که میتوانند حرکت کنند و بدنشان برای انجام دادن هر عملی که قصد انجام آن را داشته باشند بی درنگ مهیاست. در رابطه با شخصی که در این موقعیت بوده است بیان شده است: “معاینه کننده: اگر بخواهید، آیا میتوانید روی دریا موج سواری کنید؟ بیمار : چرا نتوانم اگر باد به حد کافی شدید باشد؟”
اینها صرفا چند نمونه از نمونههای بسیار اختلال دربدن آگاهی هستند. هریک از این ها جنبههایی از مسائل مرتبط با بدن آگاهی میباشند، که معمولا تاریک و مبهم باقی میمانند. تجربه کردن بدن خود، به معنای تجربه کردن آن در مکانی خاص در فضای خارجی است، که محور منظر بصری-فضایی به روی جهان را تشکیل میدهد. (این مطلب را میتوان با تجربهی بیرون از بدن نیز مقایسه کرد)
برخی از تجربیات بدن در این موضوع
تجربه کردن بدن خود به معنای، تجربه درونی وجود بخشهایی از بدن است (این مطلب را میتوان با اعضای اضافی مقایسه کرد). تجربه کردن بدن خود به معنای تجربه کردن اعضای بدن، به صورت اعضایی متعلق به خویش به صورت بخشی از خود است ( این مطلب را میتوان با توهم بدنی مقایسه کرد). تجربه کردن بدن خود به معنای تجربه کردن شکل و اعضای بدن است (این مطلب را میتوان با سندرم آلیس در سرزمین عجایب مقایسه کرد).
تجربه کردن بدن خود به معنای تجربه کردن حالت و موقعیت اعضای بدن است (این مطلب را میتوان با قطع اعصاب مقایسه کرد). تجربه کردن بدن خود به معنای حس کردن احساس هاست، که ارزشی انفعالی اعم از خوشایند یا ناخوشایند دارند (این مطلب را میتوان با سندروم تالامیک مقایسه کرد).
تجربه کردن بدن خود به معنای تجربه کردن اعضا و جوارحی است که برای انجام دادن هر حرکتی که ممکن است انجام دهیم بیدرنگ مهیا هستند، این تجربه عالی است (مقایسه کنید با ادراک پریشی نقیضه ای در مورد فلج یک سمت بدن).
اما در رابطه با بدن آگاهی و چگونگی آگاهی از بدن دو نظریه وجود دارد یکی از آنها رهیافت بازنمود گرایانه ودیگری رهیافت حسی-حرکتی است در مقاله ی بعدی به تبیین این دو نظریه میپردازیم.
در مقاله بدن آگاهی بخش سوم قصد داشتیم تا در مورد اختلالات بدن صحبت کنیم. اگر علاقمند هستید تا در زمینه سلامت و بهداشت و روانشناسی اطلاعات بیشتری کسب کنید سایت بدانید را دنبال کنید.
7 نظرها