استاندارد جهانی تربیت کودک
تربیت کودک با ایجاد حس اعتماد
ایجاد حس اعتماد در تربیت کودک ضروری است. اعتماد باعث راحتی کودک با ما میشود. امکان صحبت کردن به کودک یا نوجوان این ویژگی را میدهد تا کمتر احساس تنهایی کند و همچنین گوش شنوایی برای صحبتهایش داشته باشد. این کار باعث میشود او به ما اطمینان کند و از راهنمایی و مشاوره ما استفاده کند. احساس همراهی و همدلی کودک یا نوجوان با ما، برای او احساس امنیت ایجاد کرده و به وی انگیزه میدهد.
اکثر والدین سعی بر اصلاح احساسات کودک یا نوجوان خود دارند غافل از اینکه باعث سرکوب وی میشود. به عنوان مثال، اغلب پاسخ ما به کودکی که به نگرانی اشاره دارد “نگران نباش” است. که این برخلاف اینکه ما میخواهیم به او احساس آرامش دهیم، به او دستور انکار و سرکوب احساس خود را میدهد. پاسخ صحیح به نگرانی او این است که “این نگرانی درست است، من هم در سن تو قبلا آن را تجربه کردهام. نگذار این جلوی تو را بگیرد، به دنبال چیزی که میخواهی برو عزیزم”.
در تربیت صحیح، والدین به فرزندان و احساس آن ها اعتماد دارند و آنها را میپذیرند. علاوه بر این کودک به احساسش اعتماد میکند و میآموزد که چطور احساس شرمندگی کمتری درباره بروز واکنش های احساسی اش داشته باشد، و این او را تشویق میکند.
صحبت کردن موثرتر از تنبیه در تربیت کودک
همانطور که در مقاله درمان پرخاشگری کودکان توضیح دادیم؛ گاهی اوقات عصبانیت (خشم)، احساس و رفتار زشتی است که توسط کودک به معرض نمایش درمیآید. غالبا والدین با دیدن چهره برافروخته و شنیدن سروصدا بلند و تن صدای غیرمعمولی کودک، تمایل دارند او را تنبیه کنند یا به اتاقش بفرستند تا آرام شود، اما این گفتوگو و حرف زدن با کودک است که او را از عصبانیت خود شرمنده کرده و باعث میشود خشم او فروکش کند.
سرکوب عصبانیت او میتواند نتایجی مانند ” ترک کردن، بروز فضای متشنج، حمله (برخورد فیزیکی) و آشفتگی” را به همراه داشته باشد. به همین خاطر صحبت کردن با فرزند برای همدردی، بسیار بهتر از سایر روش هاست. به صورت پیش فرض میتوان از او پرسید: “تو عصبانی هستی! ، نمیدانم چرا اما میخواهم بدانم ، چه اتفاقی افتاده؟ “
ایجاد حس خودباوری لازمه رشد کودک
غالبا وقتی کودک میبینند که احساساتش توسط والدین به رسمیت شناخته شده، حس میکند درک شده و حالات خود را به سرعت تشخیص میدهد. توانایی کودک برای چگونگی شناخت احساسش، پیش نیاز تبدیل احساسش به جای اقدامات نامناسب او است. همچنین شواهدی وجود دارد که کودک از خود خشنود شده و احساس خوبی خواهد داشت.
یکی دیگر از شرایط دشوار برای والدین زمانی است که درباره طرز دید فرزندشان و اظهاراتی مانند: “من زشت هستم” یا “من چاق هستم” یا “از نگاهی که به من میکنی متنفرم” احساس خجالت میکند. درست است که شنیدن این نظرات روح والدین را ضخمی میکند اما میتواند پاسخ های منعطفی مانند: “نه! تو خوشگلی، اینو نگو ” را داشته باشند. در هر حال این ها اعلام کردنی هستند نه همدردی. آن ها درک کودک را انکار می کنند، و در اینجا این همدردی کودک را وادار به احساس تنهایی و شرمندگی میکند.
همدردی و همراهی با کودک
ایده بهتر این است که با ملایمت همدردی کنید: ” این صدمه شبیه آن چیزی نیست که تو میبینی، من درک میکنم، من هم گاهی اوقات همینطور احساس میکنم” یا ” این صدمه (ضخم) اون چیزی نیست که تو تو آینه میبینی، من اینو میفهمم عزیزم، من هم وقتی در سن تو بودم از همین روش استفاده کردم “. بعد از همدردی، از زیبایی درونی و بیرونی کودک اطمینان حاصل کنید و به اعتبار شخصیت وی اهمیت دهید.
لزوم رشد صحیح کودک برای تضمین آیندهاش
معمولا بعد از انجام همدلی با تشویق، جهت دهی دوباره، اطمینان دوباره و حل مشکل کودک ضروری است. خودداری از همدردی گیج کننده (که کمکی نمیکند) به همراه همدلی هم نکته مهمی است. همدردی (دلسوزی) یا احساس تاسف برای کودک، والدین را اغوا میکند تا مشکل وی را حل کنند. این مسئله ممکن است طرز تفکر قربانی بودن را در کودک پرورش دهد.
از طرفی، یک دل بودن هرگز نیاز به تغییر قوانین و کاهش انتظارات نداشته و این مانع تلاش والدین برای حل مشکل فرزندشان، برای آن هاست. همدلی (یک دلی و دوست بودن) این قدرت را به کودکان میدهد که تا برای حل مشکل خودشان، اعتماد به نفس و احساس امنیت کافی داشته باشند.
مقاله ای از دکتر ارین لئونارد (Erin Leonard Ph.D) متخصص اطفال
در این مقاله قصد داشتیم تا شما را با تربیت کودک و تاثیرات آن در زندگی آشنا کنیم. اگر علاقمند هستید تا در زمینه سلامت و بهداشت و روانشناسی اطلاعات بیشتری کسب کنید سایت بدانید را دنبال کنید.